در مسیر شدن...

من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم

سه شنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۳، ۰۹:۰۷ ب.ظ Mostafa Raz
مقدمه یک سفرنامه رویایی!

مقدمه یک سفرنامه رویایی!

پرده اول:

اولین خاطراتم از فاطمیه بر می‌گردد به اولین سفرم به مشهد. سال‌ اول یا دوم ابتدایی بودم که به همراه خانواده برای اولین بار راهی مشهد شدیم. آن سال ها غیر از روزهای محرم و صفر، به هیئت های بزرگ و دسته عزاداری و... عادت نداشتم که آن هم در بهار و روز های به نسبت خنک تر و سردتر سال اتفاق می‌افتاد. 

یکی از روزهایی که راهی حرم بودیم خیابان های منتهی به حرم به شدت شلوغ شده بود و با روزهای قبل اصلا قابل قیاس نبود. همه مردم سیاهپوش بودند و دسته های عزاداری خیابان های اصلی شهر را قرق کرده بودند. ما که عادت به برگزاری هیئت و دسته عزاداری در تابستان و ظل گرما را نداشتیم از پدرمان سوال کردیم که این عزاداری به چه مناسبت است؟ و جواب گرفتیم که به دلیل روز شهادت حضرت زهرا به روایت اول و فاطمیه اول است. فکر می‌کنم دقیقا همانجا بود که با واژه فاطمیه اول و دوم و... آشنا شدم.

پرده دوم:

سال های میانی ابتدایی یکی از عمه هایم که در مراغه زندگی می کرد به محله ما کوچ کرد. شوهر عمه ام که از سادات دوست داشتنی بود و همه «آقا» صدایش می زدند چند سالی بود که از دنیا رفته بود و من با پسر عمه هایم ارتباط خیلی نزدیکی داشتم تا جایی که بعضی از اهالی محل من را هم «سید» صدا می زدند و گمان می کردند که با آن ها برادرم!

پسر عمه هایم در همان سال های ابتدایی با چند تا از همسایه ها هیئتی خانگی تشکیل دادند با نام «متوسلین به حضرت زهرا(س)» که جمع با صفا و دوست داشتنی بودند و ایام ولادت و شهادت حضرت زهرا(س) را هم مفصل برگزار می کردند.

پرده سوم:

اردیبهشت سال اول دبیرستان بود که پایم به «کانون» باز شد. یکی دو ماه اول فقط کلاس ها را می رفتم و در هیئت ها و برنامه های دیگر «کانون» شرکت نمی کردم و یه قول معروف هنوز «کانونی» نشده بودم تا این که یکی از روزها اعلام شد به مناسبت شهادت حضرت زهرا(س) در فاطمیه اول قرار است ظهر یکی از روزها که تعطیل هم بود هیئتی برگزار شود.

اولین حضورم در هیئات«کانون» دقیقا در همین مراسم بود. وارد که شدم تیشرت‌های یک دست همه کسانی که تا دیروز با هم سر کلاس می نشستیم و بگو و بخند می کردیم نظرم را به خودش جلب کرد! طبق عادتی که داشتم رفتم و نزدیک‌ترین جای چسبیده به جایگاه مداح و سخنران نشستم و به این که همه اطرافیانم چند سالی از من بزرگ‌تر هستند و رفقایم به دیوار انتهایی نمازخانه چسبیده‌اند اهمیتی ندادم و تا آخر مراسم در حلقه اصلی به کار خودم مشغول شدم. بعد از چند ماه فهمیدم دلیل این تناقض این بوده که در «کانون» حتی در هیئات هم به بزرگ‌تر احترام می‌گذارند و کوچک‌ترها همیشه پشت بزرگ‌ترها می نشینند و عزاداری می‌کنند.

پرده چهارم:

سال‌های دبیرستان و اوایل دانشجویی همیشه سعی می‌کردم تا جایی که بتوانم، ایام فاطمیه در هیئات «کانون» و «ارک» شرکت کنم و خصوصا سال‌هایی که ایام مقارن شده بود با تعطیلات نوروز، بهترین سال‌های استفاده من از ایام فاطمیه بود.

پرده پنجم:

فاطمیه اول دو روز دیگر تمام می‌شود و من حتی یک هیئت هم نرفته ام! امسال سال عجیبی است. 14 اسفند روز شهادت حضرت زهرا(س) است و من به دلیل مشغله های فراوان فرصت استفاده از این ایام را نداشته ام ولی این روز دقیقا روزی است که می تواند این متن را به مقدمه یک سفرنامه تبدیل کند... یک سفرنامه رویایی!

پ ن: 13 اسفند روز شهادت حضرت زهرا(س) بود و من نمی دانستم که شب شهادت حضرت در حال نوشتن متن هستم!!!

۱۲ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۰۷ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Mostafa Raz
دوشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۳، ۰۷:۳۹ ب.ظ Mostafa Raz
طعم تلخ شعار!

طعم تلخ شعار!

«طعم شیرین خیال» آخرین اثر از کمال تبریزی است که در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر امسال حضور داشت و به دلیل نوع ساختاری که دارد در میان آثار امسال متفاوت به نظر می‌رسید ولی نهایتا تنها در بخش جلوه های ویژه میدانی نامزد دریافت سیمرغ شناخته شد و به همراه دو فیلم دیگر از بخش آرای مردمی جشنواره هم خارج شد.

فیلم‌نامه‌ی طعم شیرین‌خیال را نغمه ثمینی، علی میرمیرانی و محمدعلی حسین‌نژاد نوشته‌اند و شهاب حسینی، نازنین بیاتی، نادر فلاح، نازنین فراهانی، پریوش نظریه، هدی حسینی بجستانی، عیسی یوسف‌پور و آسیه سلطانی نژاد در آن ایفای نقش کرده اند. داستان  فیلم درباره‌ی استاد (شهاب حسینی) دانشگاهی ساده‌دلی است  که دست بر قضا دشمنانی نیز دارد  و عاشق شیرین (نازنین بیاتی)،شاگردش  می‌شود. به همین دلیل پدر دختر (نادر فلاح) درباره وی تحقیق می‌کند و به مواردی بر‌می‌خورد که خشونت پنهان استاد را می‌رساند و کتک کاری‌های وی باعث می‌شود دختر نیز از ازدواج با وی منصرف شود تا این که مشخص می‌شود همه موضوع توطئه ای برای خراب کردن استاد جوان از سوی رییس دانشگاه برای پیش بردن پروژه خود بوده. با این حال این دو به هم نمی‌رسند و استاد به مکانی نامعلوم می‌رود که کسی نمی‌داند کجاست.

ادامه مطلب...
۰۴ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Mostafa Raz
دوشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۳، ۰۶:۵۸ ب.ظ Mostafa Raz
فیلمی برای هیچ

فیلمی برای هیچ

پدیده‌ای که در جشنواره سی و سوم شاهد آن هستیم دست و پا زدن جوان‌ها برای اقتباس از فیلم‌ها و رمان‌های خارجی است، ایده‌هایی که از نیمه‌های راه به حال خود رها شده یا دچار انحراف از مسیر طبیعی و منطقی می‌شود یا آن قدر در عرض بسط و گسترش می‌یابد که فیلم در نهایت جلو نمی‌رود یا دور خود می‌چرخد یا در جا می‌زند. برخی از این ایده‌ها، سوژه نابی برای یک فیلم کوتاه هستند که بسط و گسترش یافته و به واسطه این که در ظرف دراماتیک مناسب خود قرار نگرفته، کشدار و کسل‌کننده شده است یا به جای این که در طول درام پیش برود و در یک ساختار علت و معمولی رمزگشایی کننده دائما در عرض تنیده شده است.

فیلم «دو» سهیلا گلستانی، با تمام نماهای طولانی و موقعیت‌های خسته‌کننده بیننده را به داخل لوکیشن‌های شلوغ و بی نظم و پر (نا)بازیگر می‌برد و بدون هیچ نقطه‌ی عطفی خرده داستان‌های نامربوطی را روایت می‌کند که در نهایت بگوید «دو خط موازی هیچ‌گاه به یکدیگر نمی‌رسند»!

تهیه کنندگی و بازیگری پرویز پرستویی خیلی‌ها را کنجکاو کرده بود تا محصول اول سهیلا گلستانی را ببینند، اما به احتمال زیاد اکثر آن‌ها با دیدن «دو» از این همکاری نا امید می‌شوند.

ادامه مطلب...
۲۰ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۵۸ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Mostafa Raz
دوشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۳، ۰۶:۲۴ ب.ظ Mostafa Raz
خانواده‌های مذهبی «بد بخت»

خانواده‌های مذهبی «بد بخت»

هاتف علیمردانی ‌سازنده فیلم های «راز دشت تاران»، «یک فراری از بگبو»، «مردن به وقت شهریور» و «به خاطر پونه» که حواشی زیادی هم در زمان اکرانش داشت امسال «کوچه بی‌نام» را راهی جشنواره فجرکرده است.

«کوچه بی‌نام» دست پری از لحاظ بازیگر دارد: فرهاد اصلانی، فرشته صدرعرفایی، امیر آقایی، باران کوثری، پانته‌آ بهرام، ملیسا ذاکری، ستاره پسیانی. این فیلم که در همین روزهای ابتدایی جشنواره جزء برترین فیلم‌ها از دید تماشاچیان قرار دارد، ابتدا با نام «مشرف به کوچه ‌بی‌نام» پروانه ساخت گرفت و در خلاصه داستان آن آمده است: داستان دو خانواده است که در همسایگی هم در جنوب تهران زندگی می‌کنند و تفاوت‌های فکری آن‌ها باعث ایجاد تنش و بحران می‌شود ...

ادامه مطلب...
۱۳ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Mostafa Raz
يكشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۳، ۰۲:۲۳ ب.ظ Mostafa Raz
پس از انتشارعکس با حیوانات و ناخن پای خانم بازیگر؛ حالا نوبت به ابراز عقاید نژاد پرستانه رسید! / سبک زندگی هنرمندان ایرانی در ویترینی به نام اینستاگرام

پس از انتشارعکس با حیوانات و ناخن پای خانم بازیگر؛ حالا نوبت به ابراز عقاید نژاد پرستانه رسید! / سبک زندگی هنرمندان ایرانی در ویترینی به نام اینستاگرام

هرچه از عمر حضور کاربران ایرانی در شبکه های اجتماعی نوظهور مانند اینستاگرام می گذرد، حضور اهالی به اصطلاح روشنفکر هنر، فرهنگ و رسانه ایرانی هم پر رنگ تر شده و تعداد دنبال کنندگان افراد مشهوری که با امکانات و سرمایه های همه مردم به این جایگاه رسیده اند هم رو به افزایش است.

فضای تعاملی که بین چهره ها و مردم در فضایی آزادانه و بدون نظارت به وجود آمده، باعث انتقال سبک تفکر و زندگی این افراد در قالب عکس های منتشر شده از زوایای پنهان زندگی شخصی شان صورت می گیرد.

نمونه هایی از این عکس های جنجالی که نشان دهنده نوع خاصی از تفکر و زندگی رایج بین هنرمندان به اصطلاح روشنفکر این مرز و بوم می باشد را مشاهده می فرمایید:

ادامه مطلب...
۲۰ مهر ۹۳ ، ۱۴:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Mostafa Raz

send to all

گیره ها را از سرش در می آورد، گوشی را چک می کند ومی بیند که شارژ شده و از شارژ می کشد، به پدر و مادر شب بخیر سردی گفته و به اتاق خواب می رود.

 روی تخت دراز می کشد و از ترس این که دوباره خواب بماند و دیر به مدرسه برسد و ناظم مدرسه و الخ... ساعت گوشیش را با فاصله پنج دقیقه، چند باری تنظیم می کند و در همین لحظه پیامکی می رسد:عشق من خوب بخوابی، شبت خوش...وسریع جواب می دهد شبت به خیر عزیزم و تا خود صبح در رؤیای همین چند کلمه است.

غافل از اینکه تنظیم گوشی فرد مقابل روی send to all بوده و خودش درخواب!

۰۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۹:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Mostafa Raz

اندازه نماها در سینما

امروز برای دوستان سینمادوست لینک دانلود جزوه اندازه نماهای فیلم آرگو، که توسط بنده آماده شده رو می زارم. باشد که مورد استفاده و موجب افزایش اطلاعات شما قرار گیرد!

پ ن:داخل این جزوه تعریف ها رو نیاوردم و فقط برای هر اندازه نما سه مثال از فیلم آرگو آوردم. چون تعاریف داخل اینترنت ریخته! و با یک سرچ کوچیک پیدا میشه...روی لینک زیر کلیک کنید.

لینک دانلود جزوه اندازه نماها در سینما(pdf)

۰۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۴:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Mostafa Raz

بی خود و بی جهت!

همه در تکاپو هستند، فضای حیاط تاریک است، باران شدیدی می آید، سریع قالی را در حیاط پهن می کنم و مشغول خواندن نماز می شوم.

«دختر» سریع می آید و از مقابلم رد می شود و من چون سر نماز هستم نمی توانم سرم را از روی مهر بردارم!

نمازم تمام می شود. مادرم از راه می رسد و می گوید توکه هنوز آماده نیستی؟! سریع برو آماده شو! سریع می روم و آماده می شوم!

داریم می رویم خواستگاری همان «دختر»! دلم شور می زند، واقعا دارم برای اولین بار می روم خواستگاری! چه بگویم؟! تا به حال خودم را در چنین شرایطی ندیده بودم! یعنی چه می پرسند؟ من چگونه باید جواب بدهم؟...

مصطفی، مصطفی، بیدار شو! نمازت دارد قضا می شود...

پدرم است. از خواب بیدارم می کند! :)

۰۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۴:۵۴ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Mostafa Raz

ایده چیست؟!

انعطاف پذیرترین انگل چیه؟!

باکتری؟!

ویروس؟!

کرم روده ای؟!

_ یه ایده(فکر)، از همه انعطاف پذیر تر و واگیردار تره.

به محض این که یه ایده وارد ذهنتون شه، تقریبا غیر ممکنه اونو از بین ببریدش!

ایده ای که کاملا شکل گرفته باشه و کاملا قابل درک باشه به ذهنتون می چسبه...

آقای کاب(لئوناردو دی کاپریو)_اینسپشن

۰۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۱:۵۶ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Mostafa Raz

شاخه گلی برای پدر...

به سرعت بعد از شنیدن زنگ آخر وسایلش را جمع می کند و حتی مدادها را در جا مدادی نمی گذارد و همه را لای آن دفتری که داشت می نوشت می گذارد و می بندد و داخل کیف می گذارد.

در راه برگشت به خانه با بچه های کلاس مشغول صحبت است، که یک نفر می پرسد: بچه ها فردا روز پدره، برای باباهاتون چی خریدید؟

هرکسی با شور و شعفی که دارد مشغول به توضیح درباره آن چیزی که خریده است می کند، تا نوبت به او می رسد. همه منتظرند که بشنوند که او برای روز پدر چه خریده؟! و او با اضطراب می گوید یک شاخه گل و بلافاصله همه شروع می کنند به مسخره که این چه کادوئی است؟! و مگر روز مادر است؟! و...

فردای آن روز، شاخه گلی را که خریده روی قبر پدر می گذارد و با بغض می گوید: پدر عزیزم روزت مبارک...

۳۱ فروردين ۹۲ ، ۱۲:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Mostafa Raz