پدیده‌ای که در جشنواره سی و سوم شاهد آن هستیم دست و پا زدن جوان‌ها برای اقتباس از فیلم‌ها و رمان‌های خارجی است، ایده‌هایی که از نیمه‌های راه به حال خود رها شده یا دچار انحراف از مسیر طبیعی و منطقی می‌شود یا آن قدر در عرض بسط و گسترش می‌یابد که فیلم در نهایت جلو نمی‌رود یا دور خود می‌چرخد یا در جا می‌زند. برخی از این ایده‌ها، سوژه نابی برای یک فیلم کوتاه هستند که بسط و گسترش یافته و به واسطه این که در ظرف دراماتیک مناسب خود قرار نگرفته، کشدار و کسل‌کننده شده است یا به جای این که در طول درام پیش برود و در یک ساختار علت و معمولی رمزگشایی کننده دائما در عرض تنیده شده است.

فیلم «دو» سهیلا گلستانی، با تمام نماهای طولانی و موقعیت‌های خسته‌کننده بیننده را به داخل لوکیشن‌های شلوغ و بی نظم و پر (نا)بازیگر می‌برد و بدون هیچ نقطه‌ی عطفی خرده داستان‌های نامربوطی را روایت می‌کند که در نهایت بگوید «دو خط موازی هیچ‌گاه به یکدیگر نمی‌رسند»!

تهیه کنندگی و بازیگری پرویز پرستویی خیلی‌ها را کنجکاو کرده بود تا محصول اول سهیلا گلستانی را ببینند، اما به احتمال زیاد اکثر آن‌ها با دیدن «دو» از این همکاری نا امید می‌شوند.